خاورشناسان، ترجمه های متعددی از قرآن به زبان های اروپایی و آفریقایی و حتی هندی ارایه داده اند؛ اما خاورشناسان همگی با یک هدف و انگیزه به ترجمه قرآن نپرداخته اند، بلکه برخی خاورشناسان مغرض هستند که به دنبال ابطال قرآن کریم بوده اند از این رو ترجمه هایی غیرمعتبر و افتراء آمیز نوشته اند.
و در نتیجه صاحب نظران مسلمان نسبت به اهداف مستشرقان سه دیدگاه ابراز کرده اند برخی خوش بینانه آنان را خدمت گزار دانسته و برخی بدبینانه هدف آن ها را سلطه و خیانت داشته اند. و گروهی از صاحب نظران اسلامی معتقدند که گرچه برخی شرق شناسان و پژوهشگران غربی در نشر و ترجمه های قرآن کریم و دیگر کتب اسلامی دست به خیانت زدند. اما نباید همه آن ها را در این کار محکوم کرد. چنان که می بینیم یک عده از آن ها که قبلاً به دین اسلامی کنیه داشته و دشمنی کرده و کار خودشان را از روی دشمنی شروع کرده ولی با دیدن حقیقت های اسلام، اعجاز و عظمت قرآن کریم در مقابل آن تسلیم شده و ایمان آورده و دین اسلام را با دل و جان پذیرفته اند.
حتی بعضی ها دین اسلام را هم قبول نکردند اما قرآن را یکی از عجایب جهان می دانستند و معتقد بودند که دیگر کتاب های آسمانی از جهت کامل بی نقصان بودنش بعد از قرآن کریم است.
قرآن، مستشرقان، ترجمه، اهداف.
ترجمه کردن از دیرباز یکی از راه های انتقال دانش و فرهنگ از یک ملت به ملت دیگر بوده است. فن ترجمه امروزه یکی از دانش ها و فنونی است که دارای قواعد و اصول خاص خویش می باشد. مترجم موفق کسی است که به زبان مبدأ و مقصد احاطه کامل داشته و بتواند اصطلاحات و تمثیل های هر زبانی را که می تواند بار معنایی فراوانی را داشته باشند به زبان مقصد، به نحو شایسته و احسن برگردان نماید. ترجمه نیز خود دارای اشکال گوناگونی است که هر یک دارای انتقال سطح معنایی خاصی می باشند ولی می توان به جرأت گفت که برخی از متن ها را نمی توان دقیقاً ترجمه کرد. بی شک قرآن را نمی توان به خاطر داشتن محتوای بسیار والا و بهره مندی از ساختارهای صرفی، نحوی، فصاحت، بلاغت و... دقیقاً ترجمه کرد. اعتراف به این حقیقت نه تنها در میان اندیشمندان مسلمان رواج دارد بلکه اندیشمندان و زبان شناسان غیر مسلمان که دارای تحقیقات اسلامی فراوانی می باشند نیز به این حقیقت اعتراف دارند. گرچه خاورشناسان ترجمه های متعددی از قرآن به زبان های اروپایی و آفریقایی، هندی و... ارایه داده اند اما هر یک به زبان آورده اند که ترجمه شان، برگردان دقیقی از زبان قرآن به زبان مقصد مورد نظرشان نمی باشد. در این نوشتار سعی شده است که به دیدگاه برخی از این مترجمان پیرامون ترجمه قرآن پرداخته شود.
ترجمه، [ت رج مِ يا مَ ] ( اِ) مأخوذ از تازي. (1) بيان کلامي از زباني به زباني ديگر ( ناظم الاطباء، لغت نامه دهخدا، 14/ 559).
ترجمه کردن، گفتاري يا نوشته اي را از زباني به زباني ديگر برگرداندن، بيان کردن کلامي يا عبارتي را از زباني به زبان ديگر. (همان، 560)
ترجمه، مص[ع] ترجمه ( ت،َ جَ، مَ) تفسير ، نقل مطلبي از زباني به زبان ديگر و به معني ذکر سيرت و اخلاق و نسب کسي، تراجم جمع. (عمید، فرهنگ فارسی، 1/ 666)
آيت الله معرفت: «ترجمه کلمه اي رباعي است که به معناي «تبيين و واضح کردن» است. از قاموس ظاهر مي شود که بايد اختلاف در لغت باشد، چون که گفت: «الترجمان: المفسر للسان» پس ترجمه، نقل از لغتي به لغت ديگر است، اما از باب اين که لفظ بعد از اين که با لفظي ديگر از آن تعبير شده بود، تبيين محض است و ترجمه اصطلاحي نيست.» (معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون، 1/ 166)
دکتر محمدعلي رضایي «ترجمه قرآن» را در اصطلاح اين گونه تعريف کرده است:
«فرايند انتقال پيام از زبان مبدأ به زبان مقصد که توسط مترجم داراي شرايط و براساس روش هاي صحيح ترجمه و با توجه به مباني استنباط از قرآن صورت مي گيرد و مي کوشد که تا حد امکان سبک کلام را به زبان مقصد منتقل سازد.» (رضایی، محمد علی، منطق ترجمه قرآن، 23)
تاکنون هيچ مترجمي پيدا نشده است که ادعا کند توانسته باشد قرآن را آن طورکه هست بدون کم و کاست به زبان ديگر برگرداند، بلکه مترجمان زبردست در روند ترجمه کردن بيش تر به عجز خود پي برده و اعتراف کرده اند که قرآن چندان عظيم و پرمايه است که به صورت كامل قابل ترجمه نيست و سرانجام ترجمه خويش را تلاشي براي بيان درک خود از معاني و مفاهيم بيکران کلام خدا اعلام داشته و آن را ترجمه نسبي ناميده اند. که به اظهار نظر چند تن از آنان در این باره اشاره می شود:
مار مادوک پيکتال اسلام شناس و مترجم قرآن که يکي از بهترين ترجمه هاي قرآن را به زبان انگليسي تدوين کرده است، با اين که مسلمان انگليسي الاصل و نويسنده اي زبردست ومسلط به زبان و ادبيات عرب بود و سال ها درکشورهاي اسلامي با مسلمانان و علماي الازهر مصر ارتباط داشت، معتقد بود که قرآن نمي تواند به زبان ديگري ترجمه شود و به همين دليل کار خود را به جاي «ترجمه»، «معني و مقصد قرآن مجيد»(he Meaning of the Glorious Quran) ناميد.
او قرآن را يکي ازعجائب جهان مي دانست و معتقد بود که هيچ کتابي در جهان قادر به برابري با آن نيست. (ر.ک: کلارک، پیتر، مارماردوک پیکتال، اسلام شناس و مترجم قرآن، مترجم: روئین تن، سید مجید، مجله کیهان فرهنگی، ش 9/ 24؛ ر.ک: آربری، ا.ج، 1/ 20ـ21) وي در مقدمه خود مي نويسد: «قرآن را نمي توان ترجمه کرد. اين عقيده علما و فقهاي قديم و نويسندگان حاضر است. اين کتاب تقريباً برگرداني لفظي و تلاشي هرچه تمام تر براي درآوردن آن در قالب زباني فصيح است، اما علي رغم آن همه سعي وتلاش، اين کار، قرآن مجيد نيست، [زيرا] سمفوني بي نظير و غير قابل تقليد وآهنگ دلنشين آن که انسان را دگرگون مي سازد وحالت خشوع و گريه و يا وجد و شوق ايجاد مي کند در [ترجمه قرآن قابل انتقال نيست]. اين کتاب تنها کوششي است براي ارایه مفاد ومفهوم قرآن و شايد پاره اي از آنچه وحي شده به زبان انگليسي، بنابراين، اين کتاب هرگز نمي تواند جايگزين قرآن عربي گردد و ما هم چنين منظوري نداشته ايم.»[1]
(Pickthall Muhammad M. The Meaning of the Glorious Qur’an, p. iii).
از نظر پروفسور آربري، يکي ديگر از مترجمان زبردست و مشهور قرآن به زبان انگليسي «از آنجا که قرآن براي هر مسلمان مؤمن عين کلام الهي است، از قديم اعتقاد برغيرقابل ترجمه بودن قرآن داشته، آن را معجزه کلامي مي دانند که تلاش براي تقليد آن کفر آميز خواهد بود، بنا براين، هر مؤمنی موظف است براي فهميدن معني قرآن، آن را به زبان اصلي فرا گيرد.» (منافی اناری، سالار، نگاهی به ترجمه های انگلیسی قرآن، فصلنامه ترجمه، ش 3/ 39).
آربري درمقدمه خود، پس از نقل و پذیرش نظريه پيکتال مبني برعدم امکان ترجمه قرآن، خود نيز همسو با مسلمانان غيرقابل ترجمه بودن قرآن را تصديق مي کند. (ر.ک: آربری، ترجمه اش، 24) ایشان نيز از ناميدن کتابش به ترجمة قرآن احتراز جسته وآن را «مفاد قرآن» مي نامد.
پروفسور توشيهيکو ايزوتسو، مترجم قرآن به زبان ژاپني، با احاطة فراواني که به زبان و ادبيات عرب دارد، دوجلد کتاب دربارة کلمات کليدي واصطلاحي قرآن مربوط به «خدا و انسان و مفاهيم اخلاقي» را به رشته تحرير درآورده و ثابت کرده است که نه تنها نمي توان چيزي مثل قرآن را به هيچ زباني ارایه داد، بلکه حتي اغلب واژه ها وکلمات قرآن را نيز نمي توان ترجمه و برگردان کرد. او معتقد است که:
«واژه ها وجمله هاي ترجمه شده حتي در بهترين صورتشان چيزي جز معادل هاي جزئي نيستند. از آن ها فقط مي توان به عنوان رهنمودهاي ساخته و پرداخته اي در برداشتن گام هاي لرزان نخستين استفاده کرد، هر چند در بسياري از موارد از اين بابت نيز نه تنها وافي به مقصود نيستند، بلکه گمراه کننده مي باشند و هرگز نمي توان ساختمان جهان بيني اخلاقي و قومي را بر آن مستقر ساخت، حتي وقتي متني را به زبان اصلي مي خوانيم، ناخود آگاه مفاهيمي را که زبان مادريمان به ما القاء مي کند بر آن بار مي کنيم و بسياري از اصطلاحات کليدي را به اصطلاحات معادلشان به زبان مادري خود قلب مي کنيم.» (توشیهیکو، ایزوتسو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن، مترجم: بدره ای، فریدون/ 2)
بارتلمي سنت هيلر مستشرق فرانسوي و مترجم آثار ارسطو که در سال 1865 ترجمه ای از قرآن را چاپ کرد و کتاب محمد و قرآن را به رشته تحرير در آورد به دنبال ستايش از سبک قرآن و اعجاز بياني آن، راجع به ترجمه قرآن مي نويسد:
«مسيحيان عرب زبان با وجود تعصب شديد، اعتراف دارند که اين کتاب چه تأثير بي پاياني در دل شنوندگان دارد. اگر قرآن ترجمه شود، قسمت اعظم ملاحت کلام و قدرت و تأثير خاص آن از بين مي رود، آهنگ گرم وکلام موزون آن به سردي مي گرايد، ولي درعين حال دورنماي آن شعلة جاوداني ازخلال ابرهاي تيرة ترجمه، تابان وفروزان است.»
(Barthellemy, Saint Hilaire: Mohammat et Le Koran paris, p.186)
دکتر ماردريس دانشمند شرق شناس فرانسوي که طي دوازده سال تلاش مداوم به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 64 سوره ازسوره هاي بلند قرآن را براي دولت فرانسه ترجمه کرده است، در مقدمه ترجمة خود که به سال 1926 منتشر شده است، سبک قرآن را سبک کلام خداوند مي داند و معتقد است که: «حاکميت نفوذ آن بر ميليون ها مسلمان روي زمين به حدي است که مبلغين مسيحي را عموماً وادار به اعتراف کرده که ممکن نيست حتي يک مورد را يافته باشند که مسلماني از دين خود برگشته باشد، زيرا اين سبکي که قرآن دارد از حيث نظم و ترتيب بي نظير است. سجع و تجنيس بسيار عالي آن بر هر کسي که با لغت عربي آشنا باشد تأثيرعميق مي بخشد، به همين جهت از کارهاي بيهوده و کوشش هاي بي نتيجه است که بشر درصدد باشد که تأثير زيبا و فوق العاده اين نثر بي مانند را به زبان ديگر برگرداند، مخصوصاً به زبان فرانسه که دامنه اش تنگ است و هيچ گاه براي تعبير از مقام الوهيت به کار نرفته است». (رشید رضا، محمد، وحی محمدی، مترجم: خلیلی، محمد علی، 13)
دکتر ماردريس بنابراظهار خویش، مدت نه سال پي درپي کوشيده است تا مقداري از قرآن را به شرط محفوظ داشتن بلاغت آن، به زبان فرانسه ترجمه کند، آنگاه از خود مي پرسد که آيا توانسته است از عهدة اين کار دشوار برآيد؟ (همان، 14).
پروفسور آ. گيوم (A. Gullaume) دانشمند اروپايي که در قرآن و اسلام مطالعات فراواني دارد و بر خلاف ساير مستشرقان به همبستگي آيات توجه فراوان داشته است، درکتاب مختصر خود به نام اسلام، قرآن را يکي از کتاب هاي کلاسيک دنيا مي داند که ترجمه نمي شود، مگر اين که دچار کاهش و نقصان فراوان گردد. او مي افزايد قرآن با وزن زيباي خاص، داراي آهنگ دلنوازي است که گوش از آن لذت مي برد. بسياري از مسيحيان عرب زبان ازسبک قرآن با تمجيد فراوان ياد مي کنند و از ميان شرق شناسان، کساني که با زبان و ادبيات عربي آشنايي دارند، فصاحت و بلاغت و لطافت و ظرافت شيوة قرآن را مي ستايند.
گيوم معتقد است: «در ادبيات وسيع و پرماية عرب، خواه در نظم و خواه در نثر، کتابي به درجة فصاحت و بلاغت و بلند پايگي قرآن نمي رسد و اثري نيست که بتوان آن را با قرآن مقايسه کرد. آيات قرآن عربي بر هيچ کس، اعم از عرب و غيرعرب ، خوانده نمي شود مگر آن که در نشئه اي روحاني فرو مي رود و عنان اختيار از کفش مي ربايد.» (Arberry, A, j, The Koran interpreted, 2/ 10).
دکتر حاج تعليم علي، رئيس بخش علوم و فنون اسلامي کالج آمريکايي در شيکاگو و استاد برجسته دانشگاه تنسي و متخصص در زبان شناسي که قبلاً مسيحي و نام اصلي اش تامس بالنتين ايرونيگ (T.B. irving) بوده است، بعد از بیش از بيست سال تلاش براي ترجمة تفسيري قرآن به زبان انگليسي ـ آمريکايي نوشته است: دربارة ترجمه قرآن به اين نتيجه مي رسد که «قرآن را بايد ترجمه ناپذير دانست، چه هر بار که انسان به متن عربي اصلي باز مي گردد، معاني جديد و راه هاي تازه اي براي ترجمه يا تعبير آن مي يابد.»
(AI .Haji Taelim Ali The.Quran The First Americah Version Translation and commentary, p.41).
بعد از انقلاب اسلامي در ايران ترجمه هاي دقيق تري از قرآن به عمل آمده و نقد و بررسي هاي فراواني از ترجمه هاي گذشته انجام گرفته که نشان دهندة رشد فراوان مترجمان فارسي زبان در ترجمه قرآن است. اين رشد تا آنجا پيش رفته است که بسياري عظمت قرآن را بيش تر درک کرده و به اين نتيجه رسيده اند که ترجمة بي غلط قرآن يک رؤيا است. (خرمشاهی، بهاء الدین، رؤیای ترجمه بی غلط قرآن، بینات، ش 3/ 64). و هيچ کس به تنهايي از عهده ترجمه قرآن بر نمي آيد. اينان ضرورت ترجمه اي آکادميک از قرآن کريم را مطرح ساخته (احمدی، احمد، ترجمه بی غلط قرآن یک رؤیا، فصلنامه بینات، ش1/ 77) و طرح هايي براي ترجمه دسته جمعي قرآن ارایه داده (ر.ک: فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 5/ 66). و معتقدند ترجمه قرآن، دست کم نياز به بيست نوع دانش و فن دارد که هر کدام از آن از عهده يک فرد برنمي آيد و نياز به کار گروه هاي سه تا پنج نفري با تخصص های ذیل دارد:
1) گروه سرپرست؛ 2) گروه مشاوران؛ 3) گروه علوم و فنون قرآني؛ 4) گروه تاريخ صدر اسلام؛ 5) گروه صرف و نحو و اشتقاق؛ 6) گروه لغت و مفردات قرآن؛ 7) گروه کتابشناسي قرآن؛ 8) گروه متخصص حديث؛ 9) گروه متخصص در زبان و ادبيات عرب؛ 10) گروه متخصص در زبان و ادبيات فارسي؛ 11) گروه متخصص در ترجمه و زبان شناسي؛ 12) گروه متخصص در فقه مذاهب اسلامي؛ 13) گروه متخصص در علم کلام؛ 14) گروه متخصص در تفسير؛ 15) گروه متخصص در کتاب مقدس؛ 16) گروه ويراستاران ترجمه هاي قرآن؛ 17) گروه مقابله گران با چند ترجمه منتخب؛ 18) گروه تهيه و تدوين؛ 19) گروه آماده سازي ترجمه نهايي براي توليد (همان، 68ـ70)؛ 20) گروه هاي متخصص در علوم طبيعي، طب القرآن، طب روحاني قرآن، باستان شناسي قرآن، جامعه شناسي قرآن، سنن تاريخي قرآن، جغرافياي تاريخي قرآن، سبک شناسي قرآن و... . (قرآن ناطق، 1/ 95)
سرّ اين که کسي نمي تواند مثل قرآن را بياورد، شايد همين است؛ چون انسان هر قدر بخواهد نکته هاي مختلف و جنبه هاي متفاوت را در نظر بگيرد، ذهن و فکرش محدود است و توجه او به يک يا چند مطلب خاص معطوف شده و همه جهات را نمی تواند منعکس کند، از اين رو، آوردن مثل قرآن براي کسي ممکن نيست. در جهاني که همه موجودات آن در حال تغيير و تحول هستند، آيا ممکن است انساني که جزء اين جهان و محکوم به تغيير و تحول است، بتواند در همه شئون دخالت کرده، کتابي مشتمل بر معارف، علوم، قوانين، مواعظ، امثال و قصص به دنيا عرضه نمايد كه در آن از تمام ابعاد زندگي سخن حق باطل بر آن عارض شود؟
1ـ پِطرُس اولين كشيش مترجم قرآن: پدر روحاني «پِطُرس المبجّل المحترم» (1157 ـ 1092 م) در فرانسه متولد شد. او به سفارش پدر در كودكي مشغول تحصيل علوم ديني شد و سپس در 17 سالگي به دست قديس «هوكس» به سلك روحانيت در آمد. پس از سال ها فعاليت ديني در 30 سالگي رئيس كليساي «كلوني» (Cluny) واقع در شرق فرانسه شد؛ (دكتر عبدالرحمن بدوي فرهنگ كامل خاورشناسان، ص 85؛ عقيقي: المستشرقون، ج 1، ص 122).
پطرس در سال 1343 م، اقدام به اولين ترجمۀ قرآن به زبان لاتين كرد.
وي پس از دو سفر به اندلس اسلامي و مشاهدۀ تأثيرپذيري مسيحيان از فرهنگ و دانش مسلمين دريافت كه براي نبرد با پيشروي آيين محمد (ص) نمي توان از اسلحه كور استفاده كرد، بلكه بايد عالمانه از حكمت و دانش و استدلال قوي و عنصر محبت در مسيحيت بهره گرفت و انجام اين نبرد علمي در گرو شناخت عميق انديشه هاي دشمن است.
از اين رو، در يكي از سرزمين هاي شبه جزيره «ايبريه» براي ترجمه قرآن با هزينۀ هنگفت از دو راهب به نام های «روبرتوس كتي نيسيس» يا «روبرت كتون» (Robert Ketton) انگليسي به عنوان مسئول ترجمه كل قرآن و «هيرمان دالماتي ـ دالماشي» مسئول تدوين ترجمۀ قرآن کمک گرفت. البته در اين ترجمه از يك عرب مسلمان نيز استفاده فراوانی برد كه هيچ اطلاعاتی از وي در دست نيست، جز آن كه ظاهراً نامش «محمد» بوده است (دكتر عبدالرحمن بدوي فرهنگ كامل خاورشناسان، ص 86).
« پطرس» انگيزه اصلي خويش را از ترجمه قرآن كريم چنين بيان می کند:
آيين اسلام و كتاب قرآن يك «بدعت» در دين مسيحيت، بلكه شديدترين و خطرناك ترين نوع آن است كه بايد محو شود. اگر از من بپرسند كه اين ترجمه قرآن هيچ ضرورتی ندارد زيرا اسلام و مسلمانان هيچ آسيبي از اين ناحيه نمي خورند، پاسخ خواهم داد كه گرچه ممكن است از اين طريق نتوانيم مسلمانان را به دين مسيحيت برگردانيم، حدّاقل علماي مسيحيت مي توانند با كشف و تبيين نقاط ضعف قرآن، ايمان پيروان مسيحيت را در برابر تبليغ و دعوت اسلام واكسينه كنند تا جذبه هاي ناچيز قرآن عقيدۀ آنان را تغيير ندهد. (همان)
از روی این ترجمه، ترجمه های دیگری انجام پذیرفت که عبارتند از:
ترجمه «اريفابيني» در سال 1547م از لاتيني به زبان ایتالیایی؛
ترجمه «سالمون شفايجر» در سال 1616 م از ايتاليايي به زبان آلماني؛
ترجمه قرآن در سال 1641 م از آلماني به زبان هلندي؛
2ـ «آندره دوري يه» (Andre du Ryer) در سال 1674م قرآن را مستقيم از زبان عربي به فرانسه ترجمه کرد؛
3ـ «ماراچي» (Marachi) در سال 1698م ترجمه اي کامل از قرآن تحت عنوان (Refutatio Alcorani) به زبان لاتين منتشر ساخت.
4ـ ترجمه انگليسي «سيل» (Sale) در سال 1734م از قرآن منتشر شد، [که شديداً مورد انتقاد قرار گرفته است. مسلمانان که خود، قرآن را به زبان انگليسي ترجمه کرده اند، «سيل» را شياد و دروغگو خوانده اند].
5ـ ترجمه « رادول» (Radwell) درسال 1861م به زبان انگليسي.
6ـ «آندره شورقي» (شورَکي) يهودي بلند آوازه و متخصص در ترجمه کتاب هاي مذهبي درسال 1991م ترجمه اي قرآن به زبان فرانسه منتشر کرد.
مستشرقان با رویکردهای مختلفی به ترجمه قرآن دست زده اند، اما آن چه جالب توجه است این که محققان و مترجمان منصف و بدون غرض، اعتراف نموده اند که ترجمه قرآن، نمی تواند زیبایی های معنوی، ادبی، بلاغی و ... قرآن را منعکس نماید، از این رو گاه نام ترجمه را بر اثر خود ننهاده و از آن اجتناب ننموده اند. برخی از این اندیشمندان به خاطر همین مضامین بلند، به وحیانی بودن قرآن اعتقاد پیدا نموده و از اعتقادات اولیه خود قرآن را کتابی بر ساخته ذهن پیامبر(ص) می دانستند به کلی برگشته و به صداقت پیامبر، معتقد شده اند.
1.بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 2، 1377.
2.توشیهیکو، ایزوتسو، ساختمان معنایی، مفاهیم اخلاقی ـ دینی قرآن، تهران، انتشارات قلم.
3.خرمشاهی، بهاء الدین، رؤیایی ترجمه بی غلط قرآن، مجله بیّنات، سال اول.
4.دهخدا، علي اکبر، لغت نامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، چ 1، تهران، 1373.
5.رشید رضا، محمد، وحی محمدی، مترجم، خلیلی، محمد علی، تهران، بنیاد اسلامی، 1361.
6.رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق ترجمه قرآن، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1386.
7.عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، نشر اميركبير، 1363، چ اول.
8.فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال 2.
9.معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ج 2، مشهد، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 1387 ش.
10. منافی اناری، سالار، نگاهی به ترجمه های انگلیسی قرآن، فصلنامه ترجمه، ش 3.
1.مجلة الفکروالفن، هامبورگ؛
2.مجله مشکوة، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي؛
3.مجله قرآن پژوهی خاورشناسان، مرکز تحقیقات قرآن کریم المهدی، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، قم.
AZƏRBAYCAN DİLİNDƏ OLAN MƏNBƏLƏR
1. Kitabın adı:........................................................ Quranın tilavət qaydaları.
Müəllif:............................................................................. Əbulfəzl Əllami.
Tərcümə edən:........................................................................ Azər Turan.
Nəşr :....................................................................................... Darul-huda.
Çap tarixi:......................................................................................... 2005.
Çap növbəsi:................................................................................. Birinci.
2. Kitabın adı:.......................................................... Quran təhrif olunmayıb.
Müəllif:...................................... Şeyx Məhəmmədcavad Fazil Lənkərani.
Tərcümə edən:.................................................................... Maqsud Sayıl.
Nəşr edən:............................................................................... Moce-elm.
Çap növbəsi:................................................................................. Birinci.
3. Kitabın adı:.................................................................. Surələr gülüstanı.
Müəllif:................................................... Ustad Məhəmmədhüseyn Cəfəri.
Tərcümə edən:.............................................................. Məhəmməd zər.
Nəşr edən:........................................................................................ Faiz.
Çap tarixi:.......................................................................................... 2006.
Çap növbəsi:................................................................................. Birinci.
4. Kitabın adı:........................................................................ Əlifba fitnəsi.
Müəllif:................................................................................. Əsğər Fərdi.
Nəşr edən:.......................................... Aran mədəniyyət mərkəzi\ Təbriz.
Çap tarixi:......................................................................................... 2002.
5. Kitabın adı:............... Mister Hemferin xatirələri (ingilis casusunun etirafları).
Müəllif:................................................................................ Mister Hemfer.
Nəşr edən:.............................................................. Slavyanskiy dom kniqi.
Çap tarixi:............................................................................ Moskva 2003.
РУС
1. Новый завет господа нашего Иисуса христа.
зао: The gibeonc international.
2. Чингисхан неизвестная Азия.
«Поскреби русского и найдешь татарина»
Александр Бушков.
Зао: «олма медиа групп» Москва.
Год: 2007.
BIBLIOGRAPHY
1. The Meaning of the Glorious Qur’an, by Muhammad M. Pickthall, Muslim World League Rabita, 977 , p. iii:
2. The Koran cannot be translated… The inimtabe symphony, The very sounds of which move men to moan and ectasy… It is only an attempt to present the meaning of the Koran… in English…”
3. Muhammad Marmaduke picthall, The Glorious Qur’an, Pub : Muslim World League Rabita, New York, 1977.
4 .Barthellemy Saint Hilaire: Mohammat et Le Koran paris, 1865.
5 .Arberry : The Koran interpreted . v .2 .
6.The.Quran The First Americah Version Translation and commentary by T.B. Irving (AI .Haji Taelim Ali) Brattle boro, Vermont, Amana Books, 1985 , xliiit 401 PD.
7. Ismet Binark _ Hallt Eren , World Bibliography of Translation of The Meanings of The Holy Quran , Istanbul , 1406 / 1986 , 880 p.
* . Mhzamani@yahoo.com
* . Shadpoorydavuod@yahoo.com