خطاهای قرآن پژوهی جان ونز برو
پدیدآورسید مجید پورطباطبایی(نویسنده)
ناشر انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
زبان-
در خلال چند دهه اخیر، بهویژه بعد از جنگ جهانی دوم، تغییر و تحولات ژرفی در نظریه و روش علوم انسانی و اجتماعی ایجاد شد که از آن با عنوان چرخش نظری یاد میشود. پیدایش طیف وسیع و متنوعی از رویکردهای غیر اثباتگرا و ضدخطی از جمله این تغییرات محسوب میشود. در این میان، رویکرد جدیدی با عنوان پسااستعماری [1]
مطرح شده است که علیرغم اشتراکات فراوان با دیدگاههای انتقادی مارکسیستی، از مشخصههای بسیار متمایزی برخوردار است .[2]
رویکرد جدید درواقع بازخوانی مجدد تاریخ، ادبیات، زبان، هویت، اعتقادات و دیگر جوامع مستعمره و جهان سوم در دورههای قبل و بعد از استعمار است. رویکرد پسااستعماریِ جدید در صدد است تا با نگاهی تاریخی و همهجانبه به ارزیابی معرفت متعارف و ابعاد بسیار متنوع آن بپردازد. تقدسزدایی، اسطورهشکنی وتأکید بر نقد ادبی از مؤلفههای عمده این رویکرد جدید است .[1]
نحوه ساختارشکنانه جان ونزبرو و شاگرد بلاواسطهاش اندرو ریپین در مواجهه با اساس و مبنای دین مبین اسلام و قرآن و تلاششان در سریان تشکیک در مورد جریان تثبیت متن قرآن، ناخودآگاه این مسئله را به ذهن متبادر میسازد که این استاد و شاگرد یهودیانگلیسی، روی دیگر سکه جنگ نرمی هستند که با بهکارگیری شیوه نقد ادبی در بررسی و ارزیابیهای خود از قرآن و اصرار بر آن، در صدد برکندن بنیاد اعتقادات اسلامیاند.
ازاینرو پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن بر آن شد تا با تدارک پژوهشی نسبتاً جامع، این هشدار را به جامعه قرآنی کشور منتقل سازد.
«
بررسی خطاهای قرآنپژوهی جان ونزبرو » پس از تنظیم و انتشار متن طرح مطالعات محوری قرآنپژوهی خاورشناسان به دست عضو محترم هیئت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اولین موضوع از زیرمجموعههای آن طرح بزرگ و پردامنه است.
ونزبرو از اندیشمندان غربی است که پس از تشکیکهای ژوزف شاخت در جریان حدیثپژوهی مسلمانان، در اواخر دهه هفتم قرن بیستم میلادی دامنه این تشکیکها و شبهات را به عرصه قرآنپژوهی کشاند و مدعای این معنا گردید که اصل تثبیت متن مقدس در میان مسلمانان در قرن سوم هجری اتفاق افتاده است.
جهت دریافت متن کامل کتاب کلیک نمایید