share 4206 بازدید

آمادگى نظامى: توانمندى مادّى و معنوى براى رويارويى نظامى با دشمن

قرآن كريم، در آيات 246 بقره/2؛ 121، 172 و 200 آل‌عمران/3؛ 71، 94، 102 و 104 نساء/4؛ 15، 16 و 60 انفال/8‌؛ 41، 46، 47 و 123 توبه/9؛ 80 انبياء/21 و 10 سبأ/34 به صراحت يا اشاره، به موضوع آمادگى نظامى پرداخته و مباحث متنوعى را در ميان مفسّران پديد آورده است كه مهم‌ترين آن‌ها عبارت است از: الف. هدف و آثار آمادگى نظامى؛ ب. اهمّيّت آمادگى نظامى؛ پ.‌ابعاد آمادگى نظامى، شامل تهيّه و ساخت سلاح* و ادوات جنگى، آموزش فنون رزم‌آورى، آماده‌سازى روحى و معنوى رزمندگان، تأمين و گردآورى اطلاعات، برگزارى رزمايش‌هاى نظامى، تخصيص بودجه‌هاى نظامى و مرزبانى*.
برجسته‌ترين واژگان شناساى اين مدخل در قرآن، عبارت است از: 1. إعداد: فراهم آوردن تفصيلى و دقيق هر چيز.[31] اين واژه، در آيه 60 انفال/8 آمده و مؤمنان را به گردآورى همه امكانات نبرد فراخوانده است: «وَ‌أعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» . 2. حِذْر:پرهيز همراه با خوف و اضطراب.[32] اين واژه در آيات 71 و 102 نساء/4 آمده و مؤمنان، مأمور برگرفتن «حِذْر» (جنگ‌افزار) شده‌اند: «يـأيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا خُذُوا حِذرَكُم» (نساء/4، 71)، «وَليَأخُذُوا حِذرَهُم وَ أسلِحَتَهُم...». (نساء/4، 102) 3. رَبْط:محكم بستن و پيوند دادن چيزى براى ثابت ماندن بر حالت نخستين.[33] مشتقّات اين واژه، در آيه 60 انفال/8 و 200 آل عمران/3 به مفهوم مرزبانى آمده است:«يـأيُّها الَّذينَ ءامَنوُا اصبِروا وَ صابِروُا وَ رابِطوُا و اتّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُون». (آل‌عمران / 3،200) مفسّران، در دلالت واژه‌هاى حذر و اعداد و نيز واژه رباط در آيه 60 انفال/8 بر آمادگى نظامى اتّفاق نظر دارند؛ امّا درباره دلالت واژه رباط بر آمادگى نظامى در آيه 200 آل‌عمران/3 دو گونه سخن گفته‌اند كه يكى از آن‌ها دربرگيرنده همين مفهوم است.[34]

هدف وآثارآمادگى‌نظامى:

جوامع انسانى براساس نيازهاى مشترك پديد آمده‌اند و تضاد منافع، بروز جنگ ميان آنان را ناگزير ساخته است؛ از اين رو، آمادگى نظامى از ضروريّات حيات اجتماعى به شمار رفته، پذيرفته‌ترين هدفِ آن، حفاظت از منافع مادّى و معنوىِ فردى و اجتماعى است. اين معنا مورد پذيرش قرآن است: «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكم = تا دشمنان خدا و خودتان را بترسانيد». (انفال/8‌، 60) از آن‌جا كه «رُهب» يا «رَهبَة» ترس* همراه با دورى از خطر است،[35] اين ترس، نقش بازدارنده داشته، از تجاوز دشمنان به مرزهاى مادّى و معنوىِ مسلمانان جلوگيرى مى‌كند و روشن است كه متجاوز را جز با نماياندن سرانجام تجاوز، نمى‌توان هشدار داد. برخى گفته‌اند: كاربرد حرف «لام» درعبارت «وَأعِدُّوا لَهُم» به جاى «على» بيان‌گر آن است كه آمادگى نظامى مسلمانان براى دفاع است و رويارو نشدن دشمنان با مسلمانان يقيناً به نفع خودشان خواهد‌بود؛[36]هم‌چنين عبارت «و‌ءاخَرينَ مِنْ دُونِهِم» در آيه ياد شده، بر ضرورت آمادگى براى رويارو شدن با دشمنان ناشناخته تأكيد دارد كه موجب پيش‌گيرى از غافل‌گيرى نيروهاى مسلمان شده، طمع ايشان بريده خواهد شد.[37] برخى مفسّران، دشمنان ناشناس را منافقانى كه دشمنى‌شان را پنهان ساخته‌اند، دانسته و گروهى ديگر، آن‌ها را دشمنانى خارجى كه خصومتشان را آشكار نكرده‌اند، مى‌دانند؛[38] ولى آيه مى‌تواند همه آن‌ها را در بربگيرد؛ بنابراين، هدف از آمادگى مستمر نظامى، جلوگيرى از تجاوز دشمنان شناخته شده و ناشناس به حريم مادّى و معنوى اسلام و مسلمانان است. موارد ذيل را نيز از آثار آمادگى نظامى برشمرده‌اند: رفع موانع براى ايمان آوردن انسان‌هاى مستعد،[39] جلوگيرى از هم‌دستى برخى از جوامع با دشمنان اسلام،[40] زمينه‌سازى براى پيمان‌هاى نظامى اهل‌كتاب با مسلمانان، ايجاد ضمانت اجرايى آن و پرداخت جزيه به حكومت اسلامى.[41]

اهمّيّت آمادگى نظامى:

شمارى از آيات با تعابير گوناگون به نقش برجسته اين موضوع پرداخته‌اند:

1. وجوب آمادگى نظامى:

قرآن در آيه 60 انفال/8 به آمادگى نظامى: «وَ‌أعِدُّوا لَهُم مَا‌استَطَعتُم مِن قُوَّة» و در آيه 41 توبه/9 به بيرون رفتن از وطن كه از مصاديق آمادگى است، فرمان داده است: «انفِروُا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ‌جـهِدوُا بأمولِكُم و أنفُسِكُم فِى سَبيلِ اللّهِ ذلِكُم خيرٌ لَكُم إن كُنتُم تَعلَمُون». گروهى از فقيهان و مفسّران، آمادگى نظامى را واجب عينى[42] و گروهى ديگر، واجب كفايى دانسته‌اند؛[43] از اين رو، آمادگى نظامى از نظر وجوب و اهمّيّت در حكم جهاد* است.[44]

2. اهتمام پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله):

عزيمت رسول خدا در آستانه جنگ اُحد براى استقرار مجاهدان در پاى‌گاه‌هاى جنگى: «وَ إذ غَدوتَ مِن أَهلِكَ تُبَوِّئُ المُؤمِنينَ مَقـعِدَ لِلقِتالِ وَاللّهُ سَميعٌ عَليمٌ» (آل‌عمران/3،121) نشانه اهتمام خاص پيامبر(صلى الله عليه وآله)به آمادگى نظامى است كه برخى، آن را از اين آيه برداشت كرده‌اند.[45]

3. اهتمام ساير پيامبران:

پاسخ مثبت پيامبرى از بنى‌اسرائيل به درخواست مردم و تعيين فرمانده كه از ضروريّات آمادگى نظامى است: «أَلَم‌تَرَ إلَى المَلاَ مِن بَنى‌إسرءيلَ مِن بَعدِ مُوسى إذ قالوا لِنَبىّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِكاً نُقـتِلْ فى سَبيلِ‌اللّهِ... * و قالَ لَهُم نَبِيُّهُم إنَّ اللَّه قَد بَعَث لَكُم طالُوتَ مَلِكاً» (بقره/2، 246 و 247) نمونه‌اى از اهتمام ساير پيامبران است. از ديگر نمونه‌هاى آن، زره*سازى حضرت داوود است كه در آيات 80 انبياء/21؛10 و 11 سبأ/34 به اين موضوع و كاربرد دفاعى زره پرداخته است.

4. آمادگى نظامى نشانه ايمان:

از ديد مفسّران، نكوهش خداوند از منافقان كه ساز و برگ جنگى را پيش از نبرد فراهم نياورده‌اند: «وَلو أرادُوا الخُرُوجَ لأَعَدّوا لَهُ عُدَّةً وَلكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعاثَهُم فَثَبَّطَهُم وَ قيلَ اقعُدوا مَع القـعِدين» (توبه/9، 46) از نشانه‌هاى نفاق و باعث سلب توفيق جهاد از آنان است.[46]

5‌. ستايش از مجروحان آماده رزم:

قرآن در آيه 172 آل‌عمران/3 به ستايش از مجروحانى پرداخته كه پس از زخمى شدن در نبرد اُحد، با رساندن خود به جبهه جنگ، آمادگى‌شان را اعلام كرده‌اند[47]:«اَلَّذينَ استَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعدِ ما أصابَهُمُ القَرحُ لِلَّذينَ أحسَنُوا مِنهُم وَاتَّقَوا أجرٌ عَظِيمٌ».

6‌. لزوم حفظ آمادگى نظامى در نماز:

نماز*، بر ساير عبادت‌ها برترى دارد؛ امّا نمى‌تواند مانع از آمادگى نظامى شده، مسلمانان را از رويارويى با دشمن باز دارد؛ از اين رو خداوند دستور داده است كه مجاهدان، جنگ افزارهاى خود را در حال نماز برگيرند: «وَإِذا كُنتَ فِيهِم فَأقَمتَ لَهُمُ الصَّلوةَ فَلتَقُم طائِفَةٌ مِنهُم مَعَكَ وَليَأخُذُوا أسلِحَتَهُم فَإِذا سَجَدُوا فَليَكُونُوا مِن وَرائِكُم وَلتَأتِ طائِفَةٌ أُخرى لَم‌يُصَلُّوا فَليُصَلُّوا مَعَكَ وَليَأخُذُوا حِذرَهُم وَأَسلِحَتَهُم وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَو تَغفُلُونَ عَنْ أسلِحَتِكُم وَأَمتِعَتِكُم فَيَمِيلُونَ عَلَيكُم مَيلَةً وحِدَةً». (نساء/4،102) در اين آيه، نمازِ خوف* تشريع شده است. در نماز خوف، رزمندگان دو گروه مى‌شوند و با حفظ آمادگى نظامى به نوبت نماز مى‌گزارند. مفسّران و فقيهان در چگونگى اين نماز اختلاف دارند؛ امّا همگى بر لزوم حفظ آمادگى نظامى در نماز خوف متّفقند.

ابعاد آمادگى نظامى

1. تهيه و ساخت سلاح و ادوات جنگى:

برخى مفسّران در تفسير آيه 60 انفال/8 آمادگى نظامى را به ادوات جنگى رايج در صدر اسلام منحصر دانسته‌اند. آنان به ظاهر رواياتى از رسول‌خدا(صلى الله عليه وآله)تمسّك جسته‌اند كه فرموده: مقصود از قوّه در آيه مزبور، همان شمشير يا تيراندازى* يا‌سپر است؛[48] امّا مفسّران متأخر، با توجّه به ادلّه‌اى، بر اين باورند كه حكم اين آيه، كلّى و عمومى است و به تناسب مقتضيات زمان و مكان، همه سلاح‌هاى روز را شامل مى‌شود.[49] عبارتِ «مَا‌استَطَعتُم = هرچه در توان داريد» و نكره آمدن كلمه «قوّة» ، در عموميّت آيه صراحت دارند و جاودانگى احكام قرآن، مقتضى چنين برداشتى است. برخى از روايات نيز به عموميّت هرگونه سلاحى تصريح مى‌كنند؛[50] بنابراين، روايات پيش گفته، فقط به ادوات جنگى زمان نزول آيات نظر داشته، در هر عصرى، سلاح‌هاى پيشرفته زمينى، هوايى و دريايى متناسب با زمان، از مصاديق «قوّة» به شمار مى‌رود.[51] پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)نيز به گردآورى و ساخت سلاح‌هاى پيشرفته روزگار خود اهتمام ويژه‌اى داشت؛ چنان‌كه براى تأمين نياز تسليحاتى سپاه اسلام در ايام جنگ حنين*، زره‌هايى را از صفوان بن اميّه قرض گرفت[52] و در غزوه خيبر*، با بهره‌گيرى از اطلاعات يك يهودىِ اسير، به انبار سلاح دشمن دست يافت و مسلمانان براى نخستين بار، «منجنيق» (بزرگ‌ترين سلاح جنگى آن روزگار براى پرتاب سنگ) و «دبابه» (اتاقكى چوبى، پوشيده از چرم كه در آن پنهان شده و براى رخنه در ديوار قلعه به آن نزديك مى‌شدند) را به كار گرفتند.[53] پيامبر، «عروة‌بن‌مسعود» و «غيلان بن سلمه» را به جُرَش (واقع در يمن) فرستاد تا ساخت منجنيق و «عراده» (وسيله‌اى كوچك‌تر از منجنيق) را بياموزند؛[54] بنابراين، با توجّه به دستور عامّ آيه و سيره پيامبر، مسلمانان نه تنها بايد پيشرفته‌ترين سلاح‌هاى هر عصر را به دست آورند، بلكه خود بايد آن‌ها را بسازند تا از وابستگى به بيگانگان رهايى يابند؛[55] چنان‌كه قرآن در اين باره به حضرت داوود فرمان مى‌دهد كه زره‌هاى فراخ بسازد و حلقه‌ها را اندازه‌گيرى كند: «أَنِ اعمَل سـبِغـت وَقَدِّر فِى السَّردِ...» (سبأ/34، 11) و چون نيروهاى فراهم آمده بايد دشمنان را بترساند، ضرورت دارد كه جنبه هراس‌انگيزى سلاح‌ها نيز رعايت شود.[56] گروهى از مفسّران، «حِذر» را در آيه‌71 نساء/4 سلاح و ادوات جنگى دانسته‌اند؛ زيرا انسان در پرهيز همراه با هراس، براى دفاع از خويش سلاح برمى‌گيرد؛[57] امّا بسيارى ديگر از مفسّرانِ متأخر، حِذر را عام‌تر از سلاح دانسته و‌آن را به هر چيزى كه انسان در پرهيز از خطر به كار مى‌بندد، تفسير كرده‌اند[58] كه در‌اين‌صورت، افزون بر تهيه سلاح، شامل آگاهى از نقاط ضعف و قوّت دشمن يا امور دفاعى ديگر نيز مى‌شود.

2. آموزش فنون رزم‌آورى:

برخى، با استفاده از عمومِ حكم آيه 60 انفال/8 و روايات و سيره پيامبر، مباحث مهمّى را به آموزش جهادگران اختصاص داده‌اند. رواياتى از حضرت‌رسول(صلى الله عليه وآله)در تفسير اين آيه آمده كه «قوّه» را به تيراندازى تفسير كرده و به مسلمانان دستور داده است تا به فرزندانشان فنون رزم‌آورى، چون تيراندازى و اسب‌سوارى را بياموزند؛ چنان‌كه خود حضرت نيز اهتمام خاصّى به آموزش‌هاى نظامى داشته، ضمن شركت در مسابقه‌هاى تيراندازى، مى‌فرمود: اى فرزندان اسماعيل! تيراندازى كنيد كه پدرتان هم تيرانداز بوده است.[59] از پيامبر(صلى الله عليه وآله)درباره تداوم آموزش‌هاى نظامى نيز چنين روايت شده است: هركس تيراندازى بياموزد، سپس آن را رها و فراموش كند، از امر من سرپيچى يا نعمتى را ناسپاسى كرده است.[60] از مهم‌ترين نشانه‌هاى اهتمام رسول‌خدا به آماده‌سازى نيروهاى رزمى، آن است كه او خود مسابقه‌هاى اسب‌سوارى و تيراندازى برگزار مى‌كرد و برد و باخت مالى را در آن روا مى‌شمرد. اين حكم، همواره نزد فقيهان (در باب سبق و رمايه) مسلّم شمرده شده است.[61] مفسّران، از آيه 71 نساء/4 چگونگى حركت نيروها را برداشت كرده‌اند؛ به اين صورت كه نيروها به تناسب شرايط محيطى و موقعيّت دشمن، به شكل دسته‌هاى پراكنده يا به صورت گروهى به سوى دشمن رهسپار شوند.[62] خداوند، در آيات 15 و 16 انفال/8 شيوه عقب‌نشينى تاكتيكى را به مسلمانان مى‌آموزد؛ بدين‌سان كه آنان فقط براى غافل‌گيرى دشمن، با حركت به اطراف ميدان نبرد يا يارى بخش‌هاى ديگر سپاه، اجازه عقب‌نشينى دارند. اداره 65 غزوه و سريّه به وسيله پيغمبر در حكومت ده ساله،[63] برخى را بر آن داشته تا بگويند: حضرت، كوشش خويش را در تمام سال، مصروف تمرين سپاه براى نبرد مى‌كرد.[64] نمونه روشن بهره‌گيرى مسلمانان از روش‌هاى نظامى، حفر خندق در نبرد احزاب است كه براى جلوگيرى از ورود دشمن به مدينه، با پيشنهاد سلمان فارسى و دستور پيامبر براى نخستين بار، انجام و دشمن با شكست رو به رو شد.[65]استتار (استفاده از موانع طبيعى و غير طبيعى براى پنهان ماندن از ديد دشمن) يكى ديگر از تاكتيك‌هاى جنگى است كه مواردى از سيره[66] و نيز شأن نزول سوره عاديات به آن اشاره دارد.[67] رسول‌خدا اين شيوه را به امام على فرمانده گروه اعزامى آموخت كه روزها پنهان، و‌شبان‌گاهان با بهره‌گيرى از تاريكى شب به دشمن نزديك شوند؛ در نتيجه، پيروزى چشم‌گيرى نصيب مسلمانان شد.[68] موارد ديگرى كه از آيات 60 انفال/8 و 71نساء/4 و رواياتِ آموزش فنون رزم‌آورى و نظامى برداشت شده، عبارت است از: تأسيس آموزشكده‌ها و پادگان‌هاى نظامى براى تربيت نيروى رزمنده قوى و كارآزموده،[69] تأسيس آموزش‌گاه‌هاى ساخت سلاح‌هاى جنگى پيشرفته و صنايع وابسته،[70] آموزش علوم مرتبط با دانش‌هاى نظامى مانند: رياضيات، جغرافيا، شيمى، الكترونيك و...،[71] آموزشِ به كارگيرى سلاح‌ها و ادوات پيشرفته نظامى.[72] از برخى آيات، لزوم آموزش‌هاى همگانى نظامى نيز استفاده مى‌شود. (انفال/8‌، 60)[73]

3. آماده‌سازى روحى رزمندگان:

از آيات برمى‌آيد كه توان‌مندى روحى و معنوى رزمندگان اسلام، از ابعاد مهمّ آمادگى نظامى است. مفسّران، در ذيل آيات 60 انفال/8‌؛ 200 آل‌عمران/3 و 46 توبه/9 به اين موضوع پرداخته‌اند.[74] عموميّت آيه 60 انفال/8 كه به فراهم آوردن همه توان‌مندى‌ها فرمان داده است، آمادگى روحى و معنوى نيروهاى رزمنده را نيز دربرمى‌گيرد. در تفسير آن آيه، روايتى آمده كه يكى از مصاديق «قوّه» را مشكين‌فام كردن محاسن رزمندگان دانسته[75] و اين تغيير چهره، در تقويت روحيّه نيروهاى خودى و تضعيف روحيّه دشمن كارساز بوده است. از آيه 44 تا 46 توبه/9 برمى‌آيد كه عدم آمادگى روحى و معنوى منافقان در اثر عدم تقوا و ايمان، آن‌ها را از شركت در جهاد بازداشته است؛[76] از اين رو، در بهره‌گيرى از رزمندگان، بايد به اخلاص، تقوا و كارآيى آن‌ها توجّه داشت؛[77] چنان‌كه در نبرد بدر، شمار اندك مسلمانان، بر شمار بسيار كافران غلبه يافت و به تصريح قرآن، شركت نيروهاى ناكار آمد و سست‌بنياد، نه تنها سودى براى مسلمانان نخواهد داشت، بلكه سرچشمه فساد و فتنه در سپاه حق نيز خواهد بود: «لَو خَرَجوا فِيكُم مازَادوكُم إِلاَّ خَبالا ولاَوضَعوا خِلـلَكم يَبغونَكم الفِتنَةَ و فيكُم سَمـّعون لَهم و اللّهُ عَليمٌ بِالظّـلمينَ». (توبه/9، 47) از مهم‌ترين نكاتى كه مفسّران، از آيه 200 آل‌عمران/3 استفاده كرده‌اند، موضوع پايدارى و مقاومت رزمندگان اسلام در برابر سختى‌ها و گرفتارى‌ها است.[78] در آماده‌سازى نيروها، بايد به اين درس مهمّ قرآنى توجّه داشت كه جنگ، همزاد و همراه دشوارى‌ها بوده، مؤمنان در سختى‌ها و ناملايمات، نصرت الهى را در خواهند يافت. مفسّران، با استفاده از فعل «صابِروا» كه از باب «مفاعله» و براى افعال طرفينى است، گفته‌اند: رزمندگان، دست كم بايد به اندازه پايدارى دشمنان، در جنگ شكيبا بوده، پايدارى كنند[79] و اين خود، نيازمند آمادگى روحى قبلى است؛ چنان‌كه خداوند، در آيه 104 نساء/4 با يادآورى همانندى رنج و اندوه كافران و مسلمانان در نبرد، و‌اميدوارى مسلمانان به خداوند (به صورت عامل برترى آنان) به افزايش توان روحى رزمندگان پرداخته است: «و‌لاتَهِنوا فى ابتِغاءِالقَومِ إن تَكونوا تَألَمون فَإِنّهُم يَألَمون كَما‌تَألَمون و تَرجونَ مِن‌اللّهِ ما لايَرجون و كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً».

4. تأمين و گردآورى اطلاعات:

از آياتى كه ضرورت ايجاد تشكيلات اطّلاعاتى از آن برداشت مى‌شود، آيه 94 نساء/4 است: «يـأيّها الَّذين ءامَنوا إذا ضَرَبتُم فى سَبِيل اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا...». اگرچه شأن نزول آيه، دقّت در تشخيص مؤمن از كافر در سفر جهاد است، برخى با توجّه به اطلاق امر «فتبيّنوا» آن را متعلّق به همه امور وابسته به جنگ مى‌دانند.[80] آيه ديگر، 71نساء/4 است كه مؤمنان را به برگرفتن «حذر» مأمور ساخته و از لوازم مصونيّت از آسيب دشمن، شناخت موقعيّت جغرافيايى استقرار دشمن و نيروى جنگى او و هم‌چنين آگاهى از نقاط اختلاف و اتّفاق دشمنان متعدّد است.[81] از سيره رسول(صلى الله عليه وآله)استفاده مى‌شود كه، به يكى از شيوه‌هاى ذيل به گردآورى اطّلاعات و خنثاسازى فعّاليّت‌هاى جاسوسى* دشمن اقدام مى‌كرد: الف. اعزام جاسوس به درون اردوگاه‌هاى دشمن براى آگاهى از موقعيّت جغرافيايى، شمار نيروهاى دشمن و توان رزمى آن‌ها، چنان‌كه در نبرد خندق*، براى آگاهى از واپسين تحوّلات اردوى نظامى دشمن، «حذيفة‌بن‌يمان» را به سوى آنان گسيل داشت و او نيز با زيركى ويژه‌اى، در جمع بزرگان قريش و در نشست سرّى خيمه فرماندهى آنان حضور يافته، اطلاعات ارزشمندى را به حضرت رساند.[82] ب. خبريابى از نيروهاى محلّى در نقاط گوناگون، چنان‌كه خبر توطئه منافقان در خانه سويلم يهودى را جاسوسان به حضرت اطلاع دادند و پيامبر دستور آتش زدن خانه او را صادر كرد.[83] پ.‌تشكيل گروه‌هاى توان‌مند ضدّ اطلاعات، به‌طور مثال پيش از فتح مكّه، يكى از جاسوسان قريش، نامه‌اى را حاوى اطلاعاتى از نيروهاى اسلام براى دشمن مى‌بُرد كه به دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله)و به دست‌على(عليه السلام)، دست‌گير و عوامل توطئه شناسايى‌شدند.[84]

5‌. رزمايش‌هاى نظامى:

يكى از ضرورترين ابعاد آمادگى نظامى كه در آمادگى روحى و رزمى نيروها مؤثّر است و قدرت مسلمانان را به دشمن نشان مى‌دهد، رزمايش‌هاى نظامى و نمايش قدرت است. نيروهاى نظامى نه تنها بايد در كاربرد همه سلاح‌ها و فنون رزمى مهارت داشته باشند، بلكه بايد اين توان را به نمايش گذاشته، با ايجاد رعب و هراس در دل دشمن، فكر تجاوز را از ذهن او بيرون آورند. اين نكته‌اى است كه برخى مفسّران، از آيه 123 توبه/9 كه به خشونت در برابر كافران دستور داده،استفاده كرده‌اند: «يـأيّهَا الّذينَ ءامَنُوا قـتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُم مِن‌الكُفّار وَ ليَجِدُوا فيكم غِلظَةً وَاعلَمُوا أنَّ اللّه مَعَ المُتَّقينَ» . به نظر برخى، عبارت «وَليَجِدوا فِيكم غِلظَةً» به ضرورتِ نمايش قدرت و روحيّه جنگاورى سپاهيان اسلام و رزمايش اشاره دارد[85] و شايد بتوان رزمايش نظامى را از آن‌چه قرآن درباره سان ديدن سليمان از اسب‌هاى جنگى بيان كرده، استفاده كرد: «إذ عُرض عليه بالعشىِّ الصـّفنـتُ الجِيادُ». (ص/38، 31) در سيره رسول‌خدا نيز اين مورد از جاى‌گاهى ويژه برخوردار بوده است. پس از صلح حديبيه كه مسلمانان فرصت يافتند كعبه را زيارت كنند، پيامبر(صلى الله عليه وآله)به مسلمانانى كه در اطراف كعبه طواف مى‌كردند، فرمود: با سرعت و شدّت گرداگرد كعبه بگردند تا بدين وسيله، آمادگى روحى و رزمى خود را به كافران نشان دهند.[86] پيامبر در ماجراى فتح مكّه، نيز دستور داد كه مسلمانان، شبان‌گاه در بيابان آتش بيفروزند تا مردم مكّه با عظمت ارتش اسلام آشنا شوند[87] و فرمان داد تا ابوسفيان، بزرگ مكّه را در گوشه‌اى نگه دارند و ارتش نيرومند اسلام در برابر او رژه برود.[88] همين نمايش قدرت، موجب شد كه در دل كفار هراس افتاده، فكر هرگونه مقاومتى از ذهن آنان رخت بربندد؛ در نتيجه، مركز كفر و شرك، صبح‌گاهان، بدون خون‌ريزى به تصرّف سپاه اسلام درآمد.

6‌. تخصيص بودجه‌هاى نظامى:

به يقين، همه ابعاد آمادگى نظامى، نيازمند پشتيبانى مالى است. آيه60 انفال/8 پس از دستور آماده‌باش نظامى به انفاق در راه خدا پرداخته است: «...وَ ما تُنفِقُوا مِن شَىء فىِ سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إليكم وَ أنتمُ لاتُظلَمون» . در بسيارى از آيات قرآن، سخن از انفاق* آمده؛ امّا به طور مسلّم يكى از موارد اساسى انفاق، اختصاص بودجه‌هاى نظامى است؛ به ويژه كه در آيه پيشين، پس از امر «آماده‌باش نظامى» دستور انفاق داده شده است. از جمله«و‌أَنتُم لاتُظلَمونَ» نيز برداشت كرده‌اند كه با تجهيز نيروهاى مسلّح، در دل دشمنان رعب ايجاد شده، در نتيجه، توانايى ستم به مسلمانان را نخواهند داشت.[89] برخى از مفسّران، با توجّه به تقديم «اموال» بر «أنفس» در آيه 41 توبه/9  (...‌و‌جـهِدوا بِأمولِكم و أنفُسِكم‌...) آن را نشان از برترى اين نوع جهاد دانسته[90] و در اهمّيّت آن گفته‌اند: بدون جهاد مالى، اصل جهاد صورت نمى‌پذيرد.[91] با توجّه به همين آيات، برخى از عالمان مذاهب اسلامى (مالكى‌ها) به جواز وقف اسبان و ادوات جنگى تصريح كرده‌اند.[92] تأمين بودجه نظامى، از وظايف حكومت اسلامى است؛ امّا هنگام نياز، بر دوش يكايك مسلمانان نيز نهاده شده است. برخى، اين مطلب را از آيه «جـهِدوا بِأمولِكم و أنفُسِكم» برداشت كرده‌اند.[93]

7. مرزبانى:

از برجسته‌ترين نشانه‌هاى آمادگى نظامى، هوشيارى در حراست از مرزها است. بيش‌تر مفسّران، در تفسير جمله «وَ‌رابِطوا» در آيه 200 آل‌عمران/3 و عبارت «مِن رِباطِ الخَيلِ» در آيه 60 انفال/8‌، مرابطه را همان مرزبانى دانسته و به مباحث گسترده‌اى از‌جمله اهمّيّت مرزبانى و فضيلت آن پرداخته‌اند. به پايدارى در راه خدا «رباط»، و‌به پاس‌داران مرزهاى اسلامى، از آن رو كه همواره در مرزها براى حفاظت از سرزمين اسلامى آماده بودند، «مرابط» گفته مى‌شود.[94] گروهى درباره جاى‌گاه مرزبانى معتقدند كه هدف نهايى از آمادگى نظامى، جز با «مرزبانى» كامل نخواهد شد[95] و مرزبانى را از نشانه‌هاى تقوا شمرده‌اند.[96] روايات پيشوايان معصوم(عليهم السلام)نيز بر اين مسأله تأكيد دارد؛ چنان‌كه رسول‌خدا ثواب يك شبانه روز مرزبانى در راه خدا را از عبادت هزار سال افزون‌تر دانسته است.[97] مرزبانى، از «باقيات الصالحات» شمرده شده كه ثواب آن پس از مرگ نيز به مرزبان خواهد رسيد.[98] مفسّران، در توضيح اين روايات گفته‌اند: اگر مرزهاى سرزمين اسلامى حفاظت نشود، هيچ كار نيكى در جامعه صورت نمى‌پذيرد.[99] مهم‌ترين فايده مرزبانى، رسيدن سريع اخبار و اطلاعات از تحرّكات دشمن به مركز حكومت اسلامى است و عبارت «وَ مِن رِباط الخَيْل = اسبان جنگى آماده نگه داشته شده در مرزها» بيان‌گر نقش اين حيوان در انتقال سريع اطلاعات است.[100]

منابع:

احكام‌القرآن، ابن‌العربى؛ ادب الحرب والسلم فى سورة الأنفال؛ الامالى، طوسى؛ البرهان فى تفسيرالقرآن؛ بيان‌المعانى؛ تاريخ الامم والملوك، طبرى؛ تاريخ اليعقوبى؛ التحقيق فى كلمات‌القرآن الكريم؛ تفسير راهنما؛ تفسيرالقمى؛ التفسيرالكبير؛ تفسير المراغى؛ تفسيرالمنار؛ التفسيرالمنير؛ تفسير نمونه؛ جامع‌البيان عن تأويل آى‌القرآن؛ الجامع لأحكام القرآن، قرطبى؛ الجواهر فى تفسيرالقرآن؛ جواهرالكلام؛ الدرّالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ رسالة الاسلامى؛ روح‌المعانى فى تفسيرالقرآن العظيم؛ السيرة النبويّه، ابن‌كثير؛ السيرة النبويّه، ابن‌هشام؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ فروغ ابديّت؛ فقه القرآن، يزدى؛ فى ظلال القرآن؛ الكشّاف؛ مجمع‌البيان فى تفسير القرآن؛ المحررالوجيز؛ المغازى؛ مفاهيم القرآن فى‌معالم الحكومه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ من لايحضره الفقيه.
تقى صادقى ـ رضا خراسانى‌نژاد




[31] التحقيق، ج‌8‌، ص‌51‌، «عدّ».
[32] همان، ج 2، ص 182، «حذر».
[33] همان، ج‌4، ص‌28، «ربط».
[34] جامع‌البيان، مج3، ج4، ص292 و 293؛ مجمع‌البيان، ج2، ص‌918.
[35] مفردات، ص‌366، «رهب».
[36] الفرقان، ج‌9 و 10، ص‌275.
[37] نمونه، ج‌7، ص‌228.
[38] جامع‌البيان، مج‌6‌، ج‌10، ص‌41؛ مجمع‌البيان، ج‌4، ص‌853‌.
[39] التفسيرالكبير، ج‌15، ص‌186؛ فى ظلال، ج‌3، ص‌1543.
[40] التفسير الكبير، ج 15، ص 186؛ مراغى، مج 4، ج‌10، ص‌25.
[41] التفسير الكبير، ج‌15، ص‌186؛ بيان المعانى، ج‌5‌، ص‌306.
[42] احكام‌القرآن، ج‌2، ص‌954 و 955؛ التفسير الكبير، ج‌15، ص185.
[43] التفسير الكبير، ج‌16، ص‌72.
[44] فى ظلال، ج‌3، ص‌1543.
[45] راهنما، ج‌3، ص‌40.
[46] المنير، ج‌10، ص‌237.
[47] نمونه، ج3، ص176؛ راهنما، ج3، ص‌178‌و‌179.
[48] جامع‌البيان، مج6‌، ج10، ص‌39 و 40؛ الدرّالمنثور، ج‌4، ص‌83 86‌؛ البرهان، ج‌2، ص‌706 و 707.
[49] المنار، ج10، ص‌61‌ـ‌63‌؛ مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌24 و 25؛ بيان‌المعانى، ج‌5‌، ص‌304‌ـ‌306.
[50] قمى، ج‌1، ص‌277؛ جامع البيان، مج‌6‌، ج‌10، ص‌40.
[51] فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌254.
[52] المغازى، ج‌3، ص‌890‌.
[53] همان، ج‌2، ص‌647 و 648‌.
[54] المغازى، ج‌3، ص‌924؛ سيره ابن‌هشام، ج‌4، ص‌478؛ ادب‌الحرب، ص‌184.
[55] المنار، ج10، ص62‌؛ مراغى، مج4، ج10، ص‌24.
[56] المنير، ج‌10، ص‌51‌.
[57] جامع‌البيان، مج‌4، ج‌5‌، ص‌227؛ مجمع‌البيان، ج‌3، ص‌112.
[58] المنار، ج‌6‌، ص‌250و251؛ مراغى، مج‌2، ج‌5‌، ص‌87و88‌.
[59] الدرّالمنثور، ج‌4، ص‌87‌.
[60] همان، ص‌86‌.
[61] جواهرالكلام، ج 28، ص 212.
[62] مراغى، مج‌2، ج‌5‌، ص‌88‌.
[63] رسالة الاسلامى، ص‌536‌.
[64] همان، ص‌541‌.
[65] تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌91 و 92؛ يعقوبى، ج‌2، ص‌50‌.
[66] المغازى، ج3، ص897 و ج1، ص‌11؛ سيره‌ابن‌كثير، ج‌2، ص‌165؛ فروغ ابديت، ج‌1، ص‌496 ـ 498.
[67] قرطبى، ج‌20، ص‌107و108.
[68] الامالى، ص‌407؛ نمونه، ج‌27، ص‌244.
[69] جامع البيان، مج‌6‌، ج‌10، ص‌40؛ الكشّاف، ج‌2، ص‌232؛ مراغى، مج‌2، ج‌5‌، ص‌88‌.
[70] المنار، ج 10، ص 62؛ مراغى، مج 4، ج 10، ص 24.
[71] المنار، ج 5، ص 251.
[72] همان.
[73] مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌24.
[74] تفسير الجواهر، مج‌1، ج‌2، ص‌198؛ نمونه، ج‌7، ص‌434؛ راهنما، ج3، ص268.
[75] من لايحضره الفقيه، ج‌1، ص‌123.
[76] المنير، ج‌10، ص‌237‌ـ‌239.
[77] نمونه، ج‌7، ص‌434.
[78] روح‌المعانى، مج‌3، ج‌4، ص‌273.
[79] مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌918؛ التفسير الكبير، ج‌9، ص‌155.
[80] راهنما، ج‌3، ص‌523‌؛ الفرقان، ج‌5 و 6‌، ص‌257.
[81] المنير، ج‌5‌، ص‌151؛ المنار، ج‌5‌، ص‌250.
[82] المغازى، ج 2، ص 488 و 489؛ مفاهيم‌القرآن، ج2، ص 550.
[83] سيره ابن‌هشام، ج‌4، ص‌517‌.
[84] همان، ص‌398 و 399؛ مفاهيم‌القرآن، ج‌2، ص‌555‌.
[85] نمونه، ج‌8‌، ص‌197.
[86] المغازى، ج‌2، ص‌735 و 736؛ سيره‌ابن‌هشام، ج‌4، ص‌371؛ سيره‌ابن‌كثير، ج3، ص‌147.
[87] المغازى، ج‌2، ص‌814‌.
[88] همان، ج2، ص‌818‌؛ سيره ابن‌هشام، ج4، ص404.
[89] نمونه، ج‌7، ص‌229.
[90] مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌26.
[91] قرطبى، ج‌8‌، ص‌143.
[92] المنير، ج‌10، ص‌51 و 52‌.
[93] مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌124.
[94] المحرّر الوجيز، ج‌1، ص‌560‌.
[95] مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌24 و 25.
[96] راهنما، ج‌3، ص‌268.
[97] قرطبى، ج 4، ص 334.
[98] احكام القرآن، ج‌2، ص‌873.
[99] قرطبى، ج‌4، ص‌334.
[100] مراغى، مج‌4، ج‌10، ص‌25.

مقالات مشابه

قرآن کریم و خط مشی های سیاسی

نام نشریهسیاست متعالیه

نام نویسندهنجف لک‌زایی

مبانی سیاسی قرآن کریم در تفاسیر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهغلامرضا بهروزی‌لک, مصطفی دهقانی فیروزآبادی

مبانی سیاسی قرآن کریم در تفاسیر

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهغلامرضا بهروزی‌لک, مصطفی دهقانی فیروزآبادی

غایت حکومت درکتاب و سنت

نام نشریهمعارف

نام نویسندهسیده‌عالیه اذرطوس